جدول جو
جدول جو

معنی ارض نوح - جستجوی لغت در جدول جو

ارض نوح
(اَ ضُ)
یکی از قرای بحرین است. (مراصدالاطلاع).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ ضِ نَ)
موضعی است در مشرق تربت حیدریه، مرضی تر
لغت نامه دهخدا
(صُ)
هشام گوید: او را به نام مردی از عمالیق که صبح نام داشت ارض صبح نامیده اند و آن به ناحیت یمامه است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ ضُ)
قالی قلا. ارزروم. ارزن الروم. ارزنهالروم. ولایتی است در ترکیه (عثمانیه) در آسیا شامل قسم اعظم ارمنستان ترکیه. حد شمالی آن بایزید و طرابزون وحد شرقی مستملکات روسیه و شهرهای ایران و حد جنوبی کردستان و بتلیس و دیار بکر و حد غربی سیواس و بایبورد و ارزنجان بخش اعظم آن را تلی بلند که ارتفاع آن بشش هزار قدم میرسد فراگرفته است و مساحت آن 132222 هزار گز مربع است که از مشرق و مغرب سلسلۀ جبالی که دائم دارای برف است، آنرا قطع کند. اکثر سکنۀ آن کرد باشند و در آن وادیهای پرآب و وسیع است و عده ای از نهرها آنرا مشروب میسازد. هوای آن در زمستان و بهار کاملاً سرد است و در تابستان حرارت آن شدت گیرد و مردم با شوقی وافر بزراعت پردازند و در ارضروم همه انواع حبوب و بقول و میوه و اغلب انواع حیوانات و معادن یافت شود و صنعت آن راه ترقی پیماید و اهالی ولایت قریب 800000 تن و اغلب مسلمانان و بقیه ارمنی باشند و آن شامل هفت لواء است: ارضروم و جلدر و قارص و بایزید و وان و موش و ارزنجان و دارای 45 قضاء و کرسی این ولایت مدینۀ ارضروم است. ابوالفدا گوید: این همان شهر است که قالیقلا میخواندند. کرسی مزبور در کنار نهر قره سو در سهلی وسیع و جمیل واقع است و ارتفاع آن از ساحل دریا قریب 6000 قدم و طول آن 30 میل و عرض آن 20 میل است. مسافت آن از جهت مشرق تا قسطنطنیه 366میل است و بین 39 درجه و 36 دقیقۀ طول شرقی و 39 درجه و 5 دقیقۀ عرض شمالی قرار دارد. سکنۀ این شهر قریب پنجاه هزار تن و در آن 50 جامع است که یکی از آنها بصورت حرم شریف مکه است و دارای کاروانسراها و مکاتب و جریدۀ رسمیه است. تجارت آن رونق دارد و صادرات آن موئینه و مازو و ذغال سنگ و غیره است و بنای آن به سال 415 میلادی صورت گرفته و دولت عثمانی به سال 921هجری قمری بر آن مستولی شد و در سنۀ 1276 هجری قمری روسیه بر آن استیلا یافت و بار دیگر بدولت عثمانی بازگشت و ارض روم مرکزی جنگی است. (ضمیمۀ معجم البلدان). و رجوع بقاموس الاعلام ترکی و ارزن و ارزنهالروم شود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
محمد بن ایوب اندلسی غافقی. مقری و محدث. او از فقهای مالکی است و وفات وی به سال 608 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
(کَ)
شهری به فلسطین. (نخبهالدهر دمشقی)
لغت نامه دهخدا
شیهه ی اسب یا خر
فرهنگ گویش مازندرانی